کارن و مارکوس به همراه فرزندانشان در خانه والدین کارن زندگی می‌کنند. خواهر کارن، جول، با خانواده‌اش برای جشن تولد مارکوس حضور می‌یابد. در حالی که کارن با رفتار قاطع خود همه را مجذوب می‌کند، جول رویکردی کاملاً متفاوت از او دارد. به تدریج اختلافات میان آن‌ها فزونی می‌یابد و رویدادها به نقطه‌ای حساس می‌رسند که مسیر زندگی‌شان را دگرگون می‌کند.

کلارا امروز خواهد مُرد، مگر اینکه به جای آن شوهرش را بکشد. قاتل تقویمی این انتخاب غیرممکن را به او داده است. وقتی جولز شیفت شب خود را در یک خط تلفن ایمنی برای زنان تنهایی که در راه خانه هستند شروع می‌کند، تماس کلارا به او می‌رسد.

روایت داستان یک سرباز جوان آلمانی که در طول جنگ جهانی اول سختی ها و مشکلات بسیاری را تجربه می کند و ...

فیلم داستان یک پناهنده شوروی بی پول است که عاشق یک خون آشام جوان عجیب و غریب می شود که تابستان را در کنار دریا با خدمتکار بی دست و پایش می گذراند و ...

زنی به نام جین مورد آزار قرار میگیرد اما این حادثه را هیچوقت به پلیس گزارش نمیدهد، و همین کار اون باعث ایجاد مشکلات دیگری در زندگی اش میشود...