داستان فیلم در سال 2898 میلادی روایت شده و در مورد مردی جوان به نام بهیراوا است که خسته از محدودیت‌های ظالمانه سرزمین خود و زندگی پرخطر یک شکارچی، آرزوی زندگی راحت‌تری را دارد. حال تلاش بهیراوا برای یک زندگی جدید به طور ناخواسته او را با گروهی از شورشیان درگیر می‌کند که برای رهایی بشریت از چنگال نیروهای بدخواه تلاش می‌کنند و ...

فیلم داستان سه زن سخت‌کوش است که سرنوشت آن‌ها را به موقعیت‌های ناخواسته‌ای می‌کشاند و در نهایت در تاروپود دروغ گرفتار می‌شوند و ...

با وقوع یک طوفان ژئومغناتیسی نادر ، یک زن فرصت این را پیدا می کند تا جان یک بچه 12 ساله را که 25 سال پیش از دنیا رفته ، نجات دهد و ...

مامور آگنی، یکی از سربازان آموزش دیده و ماهر نیروی پلیس است. از او خواسته می شود تا یک قاچاقچی خطرناک به نام رودراویر را پیدا کرده و نابود کند و ...

فیلم داستان یک بازیکن آفریقایی تبار را روایت می‌کند که به هندوستان می‌آید و سعی دارد تا به موفقیت برسد ولی ...

داستان فیلم درباره دختری به نام "کیزی" است که از بیماری سرطان رنج می برد و بزودی می میرد. کیزی که دچار روزمرگی شده و امیدی به زندگی ندارد ، در گروهی حمایتی با پسری به نام "منی" آشنا می شود که او نیز مانند وی بیماری لاعلاجی دارند و این دو عاشق هم می شوند و ...

جگا کارآگاه جوان باهوشی است که همراه با همسرش در تلاش برای پیدا کردن پدر گمشده شان هستند ...

زنی باردار به نام ویدیا به محض خروج از فرودگاه لندن به کلکته به نزدیک ترین پاسگاه پلیس در کلکته می رود و اعلام می کند که همسرش” ارناب” مفقود شده است. او مدتی پیش برای انجام ماموریتی به کلکته سفر کرده بوده است. با پیگیری ویدیا به همراه مامور پلیسی به نام رانا معلوم می شود که ارناب بسیار شباهت به فردی به نام میلن دامجی داشته است ، فردی که گمان می رود با یک فعالیت تبهکاری که منجر به قتل ادم های زیادی در متروی کلکته شده ارتباط داشته است. پلیس قصد دارد ویدیا را قربانی کند و از او به عنوان طعمه استفاده کند تا به سرنخ فعالیت های تبهکاران دست یاب ...